میلاد بارش
من آمده ام تا از امید و آزادی برایتان بگویم ....از انسان و عشق
من قصه نمی خوانم افسانه نمی گویم
من مطربم و غیر از میخانه نمی جویم
افسون شده لیلا بر چشمه ی شیرینم
جز عشق گریبان چاک کاشانه نمی بویم
آلاله صحرایی جز. کوه نمی روید
من نیز به جز دشت پروانه نمی رویم
هر بار بنوشم می یک بوسه بگیرم وی
آنقدر بنوشم می پیمانه نمی شویم
سرمست الستم من افتاده به تاکستان
من مستم و جز. راه مستانه نمی پویم
.میلاد بارش(هومن)
نوشته شده در شنبه 94/6/7ساعت
12:15 عصر توسط میلاد بارش نظرات () |
Design By : Night Melody |