میلاد بارش
من آمده ام تا از امید و آزادی برایتان بگویم ....از انسان و عشق
گفتم که مسیح آمد گفتند مسیحا رفت
گفتند که عشاقیم کو عشق تو عیسا رفت
حواری او گشتند حواری حیرانش
حیران شده از عشقش گفتند که لیلا رفت
دیدند دو زلفش را آن زلف چلیپا را
شوریده او گشتند جانش به چلیپا رفت
دیدند عروج او معراج زعیم و یار
گفتند که مصلوب است عیسا و یهودا رفت
رفتند به جلجتا در زیر صلیب یار
رفتند و بر او گریان عشاق که دریا رفت
آن یار مصایب را. دیدست ز عشاقش
با این همه در معراج گوید که خدایا رفت
کو عشق شما مردم آن دانه گندم کو
از مسجد و از معبد عیسا و کلیسا رفت
ای سینه زنان عشق کو عشق و بلایا تان
در سینه اگر عشق است آن عاشق عظما رفت
یعقوب شو عاشق شو بر پیرهن عشقت
آن پیرهن یوسف در عشق زلیخا رفت
ای شیخ که بر منبر از دوزخ ما گویی
در. باغ پیمبر رو. کو دوزخ فردا رفت
رو دوزخ خود را باش ما را که بهشت است جان
رو رو تو در آن مجلس گو روضه عظما رفت
بارش شو و باران رو هر گوشه پیمبر بین
شوریده شوی گویی آن عشق هویدا رفت
عشق زن و عشق تن بگذار و به دریا زن
آن عشق زمینی نیست آن عشق سویدا رفت
میلاد بارش(هومن)
Design By : Night Melody |